کســی می گــــــوید: ســــر خود بالا کــــــن؛ بـــه بلنــــــــدا بنگـــــــر؛
بـــه بلنـــــــدای عظیــــــم؛ بـــه افـــــق هــــــای پر از نـــور امیـــــــد…
و خـــــودت خـــــــواهـــــــی دیـــــــــد؛ و خـــــــودت خــــــواهــــــی یافـــــت؛
خانـــه دوست کجاست…
خانـــه دوســت در آن عرش خـــــــــــداســت….
خانـــه دوســت در آن قلــــب پـر از نــور خـــــــداست؛
و فقــــــــط دوســـت خــــــــــــداســت…
[ یکشنبه 93/2/7 ] [ 4:0 عصر ] [ ☂ masuod ☂ ]
دلم هوای دیروز را کرده
هوای روزهای کودکی را
دلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم
… … آرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورد
… دلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرین کنم
الفبای زندگی را
میخواهم خط خطی کنم تمام آن روزهایی که دل شکستم و دلم را شکستند
دلم میخواهد این بار اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان
هر چه میخواهید بکشید
این بار تنها و تنها نردبانی بکشم به سوی تو
[ یکشنبه 93/2/7 ] [ 4:0 عصر ] [ ☂ masuod ☂ ]
√ جوانے نزد شیخ حسنعلے نخودکے آمد و گفت :
سـ ه قفل در زندگے ام وجود دارد و سـ ه کلید از شما مےخواهم.
قفل اول اینست کــ ه دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
قفل دوم اینکــ ه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.
قفل سوم اینکــ ه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
شیخ فرمود :
براے قفل اول نمازت را اول وقت بخوان.
براے قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان.
براے قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.
جوان عرض کرد: سـ ه قفل با یک کلید ؟!
شیخ فرمود : نماز اول وقت « شاه کلید » است !
[ چهارشنبه 92/11/30 ] [ 10:0 عصر ] [ ☂ masuod ☂ ]
به یک جایی از زندگی که رسیدی، میفهمی
اونی که زود میرنجه زود میره، زود هم برمیگرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره، اما دیگه برنمیگرده.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، میفهمی…
رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را میبره و از میانشون میگذره از بعضی آدمها بگذری و برای همیشه قائله رنجآور را تمام کنی.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، میفهمی…
بزرگترین مصیبت برای یک انسان اینه که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشه نه شعور لازم برای خاموش ماندن.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، میفهمی…
مهم نیست که چه اندازه میبخشیم بلکه مهم اینه که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود داره.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، میفهمی…
شاید کسی که روزی با تو خندیده رو از یاد ببری، اما هرگز اونی رو که با تو اشک ریخته، فراموش نکنی.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، میفهمی…
توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگترین هنر دنیاست.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، میفهمی…
از دردهای کوچیکه که آدم میناله؛ ولی وقتی ضربه سهمگین باشه، لال میشه.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، میفهمی…
همیشه وقتی گریه میکنی اونی که آرومت میکنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه میکنه عاشقته.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، میفهمی…
کسی که دوستت داره، همش نگرانته. به خاطر همین بیشتر از اینکه بگه دوستت دارم میگه مواظب خودت باش.
و بالاخره خواهی فهمید که:
همیشه یک ذره حقیقت پشت هر “فقط یه شوخی بود” هست.
یک کم کنجکاوی پشت “همین طوری پرسیدم” هست.
قدری احساسات پشت “به من چه اصلا” هست.
مقداری خرد پشت “چه میدونم” هست.
و اندکی درد پشت “اشکالی نداره” هست.
[ چهارشنبه 92/11/30 ] [ 10:0 عصر ] [ ☂ masuod ☂ ]
خدا بزرگ ، خدا مهربان ، خدا خوب است
تو خوب هستی و من خوبم و هوا خوب است
دلم اگر چه شکسته ، اگر چه بیمار است
ولی به عشق تو چون هست مبتلا ، خوب است
مریض عشق تو هرگز شفا نمیخواهد
چرا که درد اگر بود بی دوا ، خوب است
مگو که "درد و بلایت به جان من بخورد"
به راه عشق، اگر درد ، اگر بلا خوب است
خوشم به خنده ، به اخم و گلایهات ، زیرا
هر آنچه می رسد از جانب شما خوب است
[ دوشنبه 92/10/16 ] [ 7:6 عصر ] [ ☂ masuod ☂ ]
اگر جای مروت نیست با دنیا مدارا کن
به جای دلخوری از تنگ بیرون را تماشا کن
دل از اعماق دریای صدفهای تهی بردار
همینجا در کویر خویش مروارید پیدا کن
چه شوری بهتر از برخورد برق چشمها باهم
نگاهش را تماشا کن، اگر فهمید حاشا کن
من از مرگی سخن گفتم که پیش از مرگ میآید
به «آه عشق» کاری برتر از اعجاز عیسا کن
خطر کن! زندگی بی او چه فرقی میکند با مرگ
به اسم صبر، کم با زندگی امروز و فردا کن
[ دوشنبه 92/10/16 ] [ 6:58 عصر ] [ ☂ masuod ☂ ]
دلم می خواهد نامت را صدا کنم
یک طور دیگر
جوری که هیچ کس صدایت نکرده باشد
یک طور که هیچ کس را صدا نکرده باشم
دلم می خواهد نامت را صدا کنم
یک طور که دلت قرص شود که من هستم
یک طور که دلم قرص شود که با بودن من ، تو هم هستی
[ سه شنبه 92/5/1 ] [ 4:0 عصر ] [ ☂ masuod ☂ ]
[ یکشنبه 92/3/26 ] [ 1:0 صبح ] [ ☂ masuod ☂ ]